ز لیلایی شنیدم یا علی گفت به مجنونی رسیدم یا علی گفت مگر این وادی دارالجنون است که هر دیوانه دیدم یا علی گفت نسیمی غنچه ای را باز میکرد به گوش غنچه آندم یا علی گفت خمیر خاک آدم چون سرشته چو بر میخاست آدم یا علی گفت مسیحا هم دم از اعجاز میزد زبس بیچاره مریم یا علی گفت مگر خیبر زجایش کنده میشد یقین آنجا علی هم یا علی گفت علی را ضربتی کاری نمیشد گمانم ابن ملجم یا علی گفت
نوشته شده توسط :
بازديدهاي امروز:
0 بازديد
بازديدهاي ديروز:
26 بازديد
مجموع بازديدها:
61456 بازديد
پست الكترونيك
پارسي بلاگ
درباره من
ضریـــح عشق [58]
حـرف دل [20]
باغ شهــــادت [13]
سکــــــــــوت عشــــــــــــق [45]
بهشت کوچک ما [45]
عطر شقایقهای عاشــــــــق [27]
گل نرگس فدای رنگ و بویت [18]
ضریــــــــــــح عاشقــــــــی [43]
[آرشیو(8)]
عاشق آسمونی
اخبار دنیای عشق
صدفم چشم به راهتم برگرد
پژوهشگر جوان
فانوس
.:: معلم اندیشه و بیان ::.
سخنی با سید مرتضی
حـرف دل با سید مرتضی
*
*