سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

 

استاد پیر از شاگرد غمگینش خواست تا مشتی نمک در لیوان آبی بریزد و سپس از ان بچشد.
سپس از او پرسید: چه مزه ای می داد؟
جوان گفت : وحشتناک بود
سپس استاد جوان خواست که دوباره قسمتی نمک بردارد اما این بار آن را در دریاچه ای بریزد و از آن بچشد.
پس از او پرسید : چه مزه ای می داد؟
جوان گفت : خوب . استاد گفت : نمک را احساس کردی ؟
جوان گفت : خیر
استاد در کنار شاگردش نشست ئپو دستان او را در دست خود گرفت و گفت : غم و ناراحتی زندگی مثل همین نمک می ماند نه کمتر و نه بیشتر .
مقدار غم و درد هیچ گاه کم و زیاد نمی شود همواره ثابت است اما مقداری که ما می چشیم با توجه به ظرفی که در آن قرارش می دهیم تغییر می کند پس هنگام فرا رسیدن درد و غم سعی کن تا ظرفیت را افزایش دهی .

لیوان بودن را کنار بگذار و دریاچه باش !

 

 


نوشته شده توسط :

نظرات ديگران [ نظر]


 

 حضرت علی(ع) می فرماید: «من عاشق زندگی ام و بیزار از دنیا!» از ایشان پرسیدند: مگر بین زندگی و دنیا چه فرقی است؟ فرمود: «دنیا حرکت بر بستر خور و خواب و خشم و شهوت است و زندگی ، نگریستن در چشم کودک یتیمی است که از پس پرده ی شوق تو را می نگرد»

زندگی را به تمامی زندگی کن، در دنیا زندگی کن بی آنکه جزئی از آن باشی. همچون نیلوفری باش در آب، زندگی در آب بدون تماس با آب! زندگی به موسیقی نزدیکتر است تا به ریاضیات…ریاضیات وابسته به ذهن اند، و زندگی در ضربان قلبت ابراز وجود می کند! نمی توانیم گذشته را تغییر بدهیم ، تنها باید خاطرات شیرین را به یاد سپاریم و لغزش های گذشته را توشه ی راه خود سازیم ، نمی توانیم آینده را پیش بینی کنیم ، تنها باید امیدوار باشیم و خواهان هر آنچه که نکوست و باور کنیم که چنین خواهد شد. اگر بتوانیم از شکستن یک دل جلوگیری کنیم ، زندگیمان بیهوده نخواهد بود …اگر بتوانیم یک زندگی را از درد تهی و یا رنجی را فرو نشانیم ، اگر بتوانیم پرنده ی مجروحی را کمک کنیم تا دوباره به لانه بازگردد ، زندگیمان بیهوده نخواهدبود .

زندگی یک سفر است ،و تو آن مسافری باش که در هر گامش ، ترنم خوش لحظه ها جاریست … با دم زدن در هوای گذشته و نگرانی فرداهای نیامده ، زندگی را مگذار که از لابلای انگشتانت فرو لغزد و آسان هدر رود. رویاهایت را فرو مگذار که بی آنان زندگانی را امیدی نیست و بی امید ، زندگانی را آهنگی نیست. زندگی سخت ساده است! خطر کن ، وارد بازی شو ، چه چیزی از دست می دهی؟ با دستهای تهی آمده ایم و با دستهای تهی خواهیم رفت، نه! چیزی نیست که از دست بدهیم، پس هر لحظه را به گونه ای زندگی کن که گویی واپسین لحظه است ، و کسی چه میداند؟ شاید آخرین لحظه باشد…

 سایت سید مرتضی آوینی


نوشته شده توسط :

نظرات ديگران [ نظر]


: منوي وبلاگ :


 بازديدهاي امروز:
10 بازديد
 بازديدهاي ديروز:
5 بازديد
 مجموع بازديدها:
60720 بازديد

 

 صفحه اصلي


 
پست الكترونيك
 
پارسي بلاگ
 
درباره من


: درباره خودم :
خرداد 89 - یـــــــــــــــادبود

یا علی! لحظه ای که قراره اشهد و بخونم بیا مولا! لحظه ای که سخته جدا شدن روح از بدن بیا مولا! یا علی بیا که عشق ما فقط تویی!!!
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :

خرداد 89 - یـــــــــــــــادبود

: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :


: جستجو در وبلاگ :


: پشتيباني :

 

 

 

*

جدیدترین قالب وبلاگ


خدمات وبلاگ نویسان جوان

*