استاد پیر از شاگرد غمگینش خواست تا مشتی نمک در لیوان آبی بریزد و سپس از ان بچشد. لیوان بودن را کنار بگذار و دریاچه باش !
سپس از او پرسید: چه مزه ای می داد؟
جوان گفت : وحشتناک بود
سپس استاد جوان خواست که دوباره قسمتی نمک بردارد اما این بار آن را در دریاچه ای بریزد و از آن بچشد.
پس از او پرسید : چه مزه ای می داد؟
جوان گفت : خوب . استاد گفت : نمک را احساس کردی ؟
جوان گفت : خیر
استاد در کنار شاگردش نشست ئپو دستان او را در دست خود گرفت و گفت : غم و ناراحتی زندگی مثل همین نمک می ماند نه کمتر و نه بیشتر .
مقدار غم و درد هیچ گاه کم و زیاد نمی شود همواره ثابت است اما مقداری که ما می چشیم با توجه به ظرفی که در آن قرارش می دهیم تغییر می کند پس هنگام فرا رسیدن درد و غم سعی کن تا ظرفیت را افزایش دهی .
نوشته شده توسط :
حضرت علی(ع) می فرماید: «من عاشق زندگی ام و بیزار از دنیا!» از ایشان پرسیدند: مگر بین زندگی و دنیا چه فرقی است؟ فرمود: «دنیا حرکت بر بستر خور و خواب و خشم و شهوت است و زندگی ، نگریستن در چشم کودک یتیمی است که از پس پرده ی شوق تو را می نگرد» زندگی را به تمامی زندگی کن، در دنیا زندگی کن بی آنکه جزئی از آن باشی. همچون نیلوفری باش در آب، زندگی در آب بدون تماس با آب! زندگی به موسیقی نزدیکتر است تا به ریاضیات…ریاضیات وابسته به ذهن اند، و زندگی در ضربان قلبت ابراز وجود می کند! نمی توانیم گذشته را تغییر بدهیم ، تنها باید خاطرات شیرین را به یاد سپاریم و لغزش های گذشته را توشه ی راه خود سازیم ، نمی توانیم آینده را پیش بینی کنیم ، تنها باید امیدوار باشیم و خواهان هر آنچه که نکوست و باور کنیم که چنین خواهد شد. اگر بتوانیم از شکستن یک دل جلوگیری کنیم ، زندگیمان بیهوده نخواهد بود …اگر بتوانیم یک زندگی را از درد تهی و یا رنجی را فرو نشانیم ، اگر بتوانیم پرنده ی مجروحی را کمک کنیم تا دوباره به لانه بازگردد ، زندگیمان بیهوده نخواهدبود . زندگی یک سفر است ،و تو آن مسافری باش که در هر گامش ، ترنم خوش لحظه ها جاریست … با دم زدن در هوای گذشته و نگرانی فرداهای نیامده ، زندگی را مگذار که از لابلای انگشتانت فرو لغزد و آسان هدر رود. رویاهایت را فرو مگذار که بی آنان زندگانی را امیدی نیست و بی امید ، زندگانی را آهنگی نیست. زندگی سخت ساده است! خطر کن ، وارد بازی شو ، چه چیزی از دست می دهی؟ با دستهای تهی آمده ایم و با دستهای تهی خواهیم رفت، نه! چیزی نیست که از دست بدهیم، پس هر لحظه را به گونه ای زندگی کن که گویی واپسین لحظه است ، و کسی چه میداند؟ شاید آخرین لحظه باشد… سایت سید مرتضی آوینی
نوشته شده توسط :
بازديدهاي امروز:
1 بازديد
بازديدهاي ديروز:
26 بازديد
مجموع بازديدها:
61457 بازديد
پست الكترونيك
پارسي بلاگ
درباره من
ضریـــح عشق [58]
حـرف دل [20]
باغ شهــــادت [13]
سکــــــــــوت عشــــــــــــق [45]
بهشت کوچک ما [45]
عطر شقایقهای عاشــــــــق [27]
گل نرگس فدای رنگ و بویت [18]
ضریــــــــــــح عاشقــــــــی [43]
[آرشیو(8)]
عاشق آسمونی
اخبار دنیای عشق
صدفم چشم به راهتم برگرد
پژوهشگر جوان
فانوس
.:: معلم اندیشه و بیان ::.
سخنی با سید مرتضی
حـرف دل با سید مرتضی
*
*